قلعه نویی صحبت از تعصب می کند و حاجیلو و فنونی زاده و برادران بیانی که اسطوره اند و احتمالا جناب ایشان، ناصر حجازی را اصلا نمی شناسد و خاطرش هم نیست شاهرخ بیانی، دستیار آنالیزورش زمانی پیراهن سرخ پرسپولیس را به تن کرده است. در هر حال امیر آرام است و لابه لای همین آرامش ضربه اصلی را می زند؛ «کسی که پیراهن استقلال را به پول فروخته که نمی تواند الگو باشد» و در ادامه کنایه «لپ تاپ» ها و «سوزوکی» را می اندازد وسط که البته لپ تاپ نه، «تبلت» بوده! که خب نشان می دهد مملکت پیشرفت کرده و گویا دوره «چلوکباب» سر آمده است!
مجیدی هم مثل هر استقلالی دیگری جایگاه خاص خودش را در این باشگاه دارد اما هیچ کس حق عوامفریبی ندارد. کدام پیشنهاد میلیاردی؟ ضمن این که مجیدی قبلا استقلال را گذاشت و رفت به هوای پیشنهاد چند صد هزار دلاری الغرافه قطر. مطرح کردن چنین ادعایی از سوی مجیدی برای کم نیاوردن در جنگ با قلعه نویی، مضحک بود و آقای تازه کار باید از قبل پیش بینی دریافت ضربه از این نقطه ضعف را می کرد. حالا این وسط یک بنده خدایی هم آب را گل آلود دید و سری به ورزشگاه زد تا شاید به هوای تشویق مجیدی، هواداران یادی هم از او بکنند اما خب، مزایده را کس دیگر برد!
توجه داشته باشیم؛ منت گذاشتن های قلعه نویی هم چیزیست شبیه همان شعار های توخالی مجیدی در نامه خداحافظی اش! حالا یکی پول را بیشتر دوست دارد، دیگری قدرت را! سرمربی فعلی هم حق ندارد سر استقلال منت بگذارد. در این مورد خاص هر دو جنگاور از سلاحی مشترک استفاده می کنند. راستی قلعه نویی و مجیدی چند، چندند؟!
نظرات شما عزیزان:
|